خلاصه کتاب مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم

خلاصه کتاب مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم ( نویسنده فرناندو سورنتینو )
کتاب «مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم» اثر فرناندو سورنتینو، یه مجموعه داستان کوتاه بامزه و سوررئاله که ذهن آدمو قلقلک میده. اگه دنبال طنز تلخ و موقعیت های غیرمنتظره ای، این کتاب برای توئه!
آیا تا حالا شده از خوندن یه کتابی اون قدر حسابی کیف کنی که دلت بخواد ساعت ها در موردش با دوستات حرف بزنی؟ اگه جوابت آره، پس حتماً باید بریم سراغ کتابی که امروز می خوایم در موردش صحبت کنیم: «مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم» نوشته فرناندو سورنتینو. این اسم طولانی و عجیب خودش یه جورایی بهت نشون میده که قرار نیست با یه کتاب معمولی طرف باشی. این کتاب که نشر چشمه با ترجمه شیرین و کاربلد محمدرضا فرزاد منتشرش کرده، دقیقاً همون چیزیه که می تونه تو رو از روزمرگی دربیاره و یه سفر هیجان انگیز ببره تو دنیای طنز و فانتزی. آماده ایم که این چتر رو باز کنیم و شیرجه بزنیم تو این دنیای عجیب و غریب؟ پس بزن بریم!
آشنایی با خالق اثر: فرناندو سورنتینو
بیاید قبل از هر چیزی، یه کم با خود آقای نویسنده آشنا بشیم. فرناندو سورنتینو، این نابغه آرژانتینی، هشتم نوامبر سال ۱۹۴۲ تو بوئنوس آیرس به دنیا اومده. ایشون تو یه خانواده ای که وضع مالی خیلی خوبی نداشتن و اصالتاً هم ایتالیایی بودن، بزرگ شده. دوران بچگی و نوجوانی ش بیشتر با خوندن رمان های انگلیسی و البته فوتبال بازی کردن گذشته. کیه که تو آرژانتین فوتبال رو دوست نداشته باشه، مگه نه؟
سورنتینو تو جوونی برای یه مدت کوتاهی وارد دانشکده حقوق میشه، اما انگار روحش با ادبیات و قصه گفتن بیشتر جور درمی اومده. واسه همینم تغییر مسیر میده و میره تو مدرسه تربیت معلم، ادبیات و زبان می خونه. بیست و شش سالش که میشه، دبیر ادبیات زبان اسپانیایی و لاتین میشه. خیلی جالبه که ایشون در کنار تدریس، برای اینکه خرج زندگی ش دربیاد، شروع به نوشتن می کنه. خودش میگه اولین مجموعه داستانش که تو همون سال های اول معلمی نوشته، «از سر خامی و نادانی و شاید هم فضل فروشی بود. واقعاً آبروریزی بود. حتی حاضر نیستم دوباره چاپش کنم. البته بماند که نطفه آثار بعدی ام را در خود داشت.»
این اعتراف خودش خیلی باحاله و نشون میده چقدر به کارش متعهد بوده و دائم در حال پیشرفت. خلاصه که بعد از اون شروع افتضاح (به قول خودش!)، سورنتینو تا الان کلی مجموعه داستان و رمان هم برای بزرگسالان و هم برای بچه ها نوشته و آثارش هم به چندین زبان دنیا ترجمه شده. ایشون الان دیگه حسابی چهره معروفی تو ادبیات آمریکای لاتینه و دلیلش هم استعداد بی نظیرشه تو داستان سرایی و آفرینش موقعیت های عجیب و غریب و خنده دار.
سبک و فلسفه نوشتاری سورنتینو
اگه بخوایم وارد عمق کار سورنتینو بشیم، باید بگیم که ایشون یه جورایی استاده تو ترکیب طنز، فانتزی و سوررئالیسم. آثارش پر از موقعیت های پوچ و غیرعادیه که گاهی اوقات حتی یه ته مزه گروتسک (طنز سیاه و وحشت انگیز) هم دارن. خیلی ها اونو یه طنزنویس محض می دونن، اما خودش میگه که بیشتر یه قصه گوییه که مایه ای از طنز هم تو کارشه. و واقعاً هم همینه؛ طنز اون یه ابزاره، نه هدف اصلی.
اون از طنز برای نقد جامعه، بررسی روانشناسی آدم ها و نشون دادن پوچی های زندگی مدرن استفاده می کنه. زبانش هم فوق العاده «سهل و ممتنع»ه. یعنی چی؟ یعنی انقدر ساده و روان می نویسه که خوندنش مثل آب خوردنه، اما وقتی داستان تموم میشه، میفهمی که چقدر عمق داشته و چقدر مجبور میشی بهش فکر کنی. انگار که یه چیز ساده رو بهت نشون داده، ولی پشتش یه دنیا معنی پنهان کرده.
یه نکته جالب دیگه تو سبک نوشتاری سورنتینو، چیره دستی شه تو بازآفرینی موقعیت های کافکایی، البته تو قالب یه داستان طناز و گاهی هم کارآگاهی. اون همه چیز رو به بازی می گیره و آدم ها رو به راحتی تو هچل می ندازه. تو بیشتر داستان هاش، همه چیز از یه اختلال ساده شروع میشه و کم کم به یه وضعیت حاد و وخیم میرسه. این اختلال می تونه یه کلید شکسته تو قفل باشه یا حتی بوی بد یه هم خونه! خلاصه که باید آماده باشی تا تو داستان هاش از خنده روده بر بشی و همزمان مغزت حسابی کار کنه.
مهم ترین آثار دیگر فرناندو سورنتینو
فرناندو سورنتینو کلی کتاب دیگه هم داره که اگه از این کتابش خوشت اومد، بد نیست بری سراغشون. بعضی از معروف ترین کارهاش شامل اینا میشن:
- بهترین دنیای ممکن
- دفاع شخصی
- معالجه ی پادشاه کور
- بازگشت
- انتقام مرده و داستان های دیگر
- پاداش شاهزاده
- فریب کاران فریب خورده
- داستان های دروغگو
دیدید که لیستش حسابی پر و پیمونه و کلی تنوع تو ژانرهاش هست. پس اگه شیفته قلمش شدید، دستتون برای انتخاب بازه!
مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم: شناسنامه کتاب
حالا که با خالق اثر آشنا شدیم، بریم سراغ خود کتاب. «مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم»، یه اثر واقعاً خاص و منحصر به فرده که جایگاه خودش رو تو ادبیات معاصر حسابی محکم کرده.
جزئیات نشر و مشخصات کلی
این کتاب رو نشر چشمه که همیشه با کتاب های خوبش دلمون رو برده، منتشر کرده. ترجمه ش هم کار محمدرضا فرزاد عزیزه که باید بگم کارش تو انتقال طنز و ظرافت های زبان سورنتینو واقعاً عالیه. انگار این کتاب رو خودش اول به فارسی نوشته! کتاب تو پاییز ۹۸ (که البته تو بعضی منابع ۱۴۰۰ هم ذکر شده) با ۲۱۶ صفحه، با یه قطع و جلد مناسب منتشر شده.
شاید براتون جالب باشه بدونید که این کتاب، اولین مجموعه داستان بزرگسال از سورنتینوئه که به زبان فارسی ترجمه شده. اصل این کتاب از متن انگلیسی How to defend yourself against scorpions به فارسی برگردونده شده، که خودش اون هم در واقع مجموعه ای از داستان های اسپانیایی سورنتینو بوده که به انگلیسی ترجمه و گردآوری شده. یعنی یه جورایی انگار یه سفر طولانی کرده تا رسیده به دست ما!
ژانر و گونه ادبی: طنز و فانتزی و فراتر از آن
این کتاب رو اگه بخوایم تو یه کلمه توصیف کنیم، باید بگیم مجموعه داستان کوتاه. اما این فقط ظاهرشه. تو با یه عالمه تم های مختلف روبرو میشی: طنز، گروتسک، فانتزی و حتی گاهی یه رگه هایی از داستان های کارآگاهی.
داستان های این مجموعه، هرچند از نظر جزئیات ممکنه با هم فرق کنن، اما یه نخ نامرئی همه رو به هم وصل می کنه: یه طنز تلخ که با موقعیت های پوچ و غیرعادی قاطی شده. انگار سورنتینو تو این کتاب، روزمرگی ها رو برداشته و یه ذره دست کاریشون کرده تا تبدیل بشن به اتفاقات عجیب و غریب. و این دقیقاً همون چیزیه که خوندن این کتاب رو انقدر جذاب می کنه. تو هر داستان، یه اختلال ساده شروع میشه و بعد همون طور که گفتیم، کار به جاهای باریک می کشه!
رقص کلمات و خیال: خلاصه ای از دل داستان ها
بالاخره رسیدیم به بخش جذاب ماجرا! حالا وقتشه یه ذره وارد دنیای داستان هاش بشیم. البته حواسم هست که اسپویل نکنم و فقط یه پرده از اون رازها رو بردارم که خودت هم دلت بخواد بیشتر بدونی و بری کتاب رو بخونی.
تم اصلی مجموعه: پوچی، ترس و خنده
همونطور که قبلاً اشاره کردم، داستان های سورنتینو با وجود اینکه هر کدوم یه دنیای جدا دارن، یه جورایی همشون یه تم مشترک دارن: مواجهه با پدیده های روزمره به شکلی غیرمنتظره و پوچ. طنز تلخ و موقعیت های غیرعادی تو همه داستان ها حسابی خودنمایی می کنه. انگار که سورنتینو دوربینش رو گرفته دستش و داره از زاویه ای خیلی عجیب و غریب به زندگی معمولی نگاه می کنه و اون وقت چیزهایی رو میبینه که ما هیچ وقت ندیدیم!
شخصیت ها اغلب درگیر ترس های درونی، اضطراب های ریز و درشت، یا یه مشکل ساده و دم دستی میشن که کم کم تبدیل به یه فاجعه میشه. اما نکته اینجاست که این فاجعه ها رو با یه لحن طناز و خنده دار روایت می کنه که حتی تو اوج دردسر هم می تونی لبخند بزنی. این قدرت سورنتینوئه که چطور تلخی رو با شیرینی طنز قاطی می کنه.
خلاصه ای از چند داستان شاخص
تو این مجموعه ۱۱ داستان کوتاه هست که هر کدوم یه جورایی شگفت زده ت می کنن. بریم سراغ چند تا از اون ها که اسمشون هم قشنگه:
سرگذشت بدبوی آنتولین
این داستان، اولین داستان مجموعه است و دقیقاً با همون چیزی شروع میشه که گفتم: یه اختلال ساده! همه چی از بوی بد یه هم خونه شروع میشه. اسمش آنتولینه. راوی داستان حسابی از آنتولین متنفره و سعی کرده چند بار هم بکشتش، ولی نتونسته! حالا فکر کنید یه بوی بد چطور می تونه زندگی یه آدم رو انقدر تحت الشعاع قرار بده که به فکر قتل بیفته؟ این داستان حسابی نشون میده که چطور سورنتینو یه مشکل پیش پا افتاده رو می تونه به یه موقعیت گروتسک و دیوونه وار تبدیل کنه.
مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم
عنوان کتاب از همین داستان گرفته شده و خود همین اسم حسابی آدمو کنجکاو می کنه. راوی با یه مرد عجیب وغریب سر و کار داره که عادت داره با چتر بکوبه تو سرش! همینقدر غیرمنطقی و خنده دار. این داستان اوج موقعیت های پوچ و بی منطقیه که سورنتینو خلق می کنه. تو می خونی و میخندی، اما ته دلت یه فکری هم هست که شاید واقعیت هم همینقدر عجیب و غریب باشه و ما فقط ندیدیمش.
ترس های بی مورد
تو این داستان، با ترس های درونی و بیرونی آدم ها به شکلی طنزآمیز روبرو میشیم. یادتونه اون تکه از متن رقبا که یه نفر از عنکبوت می ترسید و ساعت ها بی حرکت می ایستاد؟ دقیقاً همونه! داستان با جزئیات ترس یه نفر از عنکبوت رو روایت می کنه و اینکه چطور این ترس بی مورد، زندگیشو تحت تأثیر قرار میده. سورنتینو اینجا نشون میده چطور یه ترس کوچیک میتونه زندگی آدمو فلج کنه، اما با یه لحن شیرین و طناز که تو رو به فکر فرو میبره.
یک جور زندگی / وسط تارعنکبوت
داستان های دیگه مثل یک جور زندگی یا وسط تارعنکبوت هم همین مسیر رو دنبال می کنن. تو یک جور زندگی ممکنه با یه سری اتفاقات روزمره روبرو بشی که آروم آروم از مسیر طبیعی خودشون خارج میشن و تو رو تو یه موقعیت عجیب گیر می ندازن. وسط تارعنکبوت همونطور که از اسمش پیداست، فضایی پر از وهم و اضطراب رو خلق می کنه که البته تهش باز هم یه رگه طنز سورنتینویی رو داره. این تنوع تو داستان ها باعث میشه که از خوندن کتاب خسته نشی و دائم منتظر اتفاقات جدید باشی.
پیام های پنهان در پس طنز
سورنتینو فقط برای خندوندن ما نمی نویسه. اون از طنز به عنوان یه ابزار قوی استفاده می کنه تا چیزهای مهمی رو بهمون نشون بده. مثلاً چطور جامعه ما پر از پوچی و بی معناییه. یا چطور آدم ها تو زندگی مدرن با ترس ها و اضطراب های عجیب و غریب دست و پنجه نرم می کنن.
طنز اون یه جور آینه است که اگه خوب بهش نگاه کنیم، می بینیم یه بخش هایی از خودمون و زندگیمون توش منعکس شده. اون از موقعیت های غیرمنطقی و تخیلی استفاده می کنه تا واقعیت های تلخ و بعضاً ناخوشایند رو خیلی راحت تر به خوردمون بده. انگار داره میگه: ببینید آدم ها چقدر میتونن عجیب و غریب باشن و چقدر زندگی میتونه غیرقابل پیش بینی باشه!
«سورنتینو خود را طنزنویس نمی داند بلکه خود را قصه گویی می داند که مایه ای از طنز هم دارد. چیره دستی او را در بازآفرینی موقعیت های کافکایی در قالب قصه ای طناز و گاه کاراگاهی می بینیم.»
جهان بینی سورنتینو: تحلیل عمیق تر مفاهیم
اگه بخوایم یه کم عمیق تر به جهان بینی فرناندو سورنتینو نگاه کنیم، باید بگیم که کار اون فقط یه شوخی ساده نیست. یه سری مفاهیم فلسفی و روانشناختی تو لایه های زیرین داستان هاش پنهان شده.
کاربرد طنز سیاه و گروتسک
سورنتینو یه استاده تو استفاده از طنز سیاه و گروتسک. این سبک طنز یعنی چی؟ یعنی وقتی اتفاقات تلخ و ترسناک رو با یه لحن خنده دار و عجیب وغریب قاطی می کنی. مثلاً همون داستان آنتولین که بوی بدش زندگی همه رو به هم می ریزه. خب این یه معضل اجتماعیه، یه جور ناهنجاری، ولی سورنتینو اونقدر مضحکش می کنه که به جای اینکه غصه بخوری، می خندی.
اینطوری حقایق ناخوشایند رو به شکلی که برای خواننده قابل هضمه، بیان می کنه. انگار که داره بهت یه تلنگر میزنه ولی با نوک انگشتانش که قلقلکت میده. این گروتسک باعث میشه که خواننده بعد از خنده، یه لحظه به خودش بیاد و به مفهوم عمیق تر ماجرا فکر کنه.
نقش فانتزی و سوررئالیسم
فانتزی و سوررئالیسم دو تا ابزار مهم دیگه تو جعبه ابزار سورنتینو هستن. اون از اتفاقات غیرواقعی و تخیلی استفاده می کنه تا واقعیت های انسانی رو بهمون نشون بده. مثلاً اون مردی که عادت داره با چتر بکوبه تو سر راوی! این یه اتفاق منطقی نیست، ولی نمادی از آزار و اذیت های کوچیک و مداومی می تونه باشه که تو زندگی روزمره باهاشون روبرو میشیم.
سوررئالیسم هم کمک می کنه که نویسنده بتونه مرز بین واقعیت و خیال رو بشکنه و اتفاقات رو به شکلی روایت کنه که خواننده رو غافلگیر کنه. این تکنیک باعث میشه که داستان ها فقط یه قصه نباشن، بلکه یه جور تجربه بشن که تو رو وادار به فکر کردن می کنن.
ویژگی سهل و ممتنع در زبان نویسنده
این ویژگی واقعاً یکی از نقاط قوت اصلی سورنتینوئه. همونطور که قبلاً گفتیم، زبانش فوق العاده ساده و روونه. تو بدون هیچ زحمتی داستان رو می خونی و ازش لذت می بری. انگار داری با یه رفیق قدیمی حرف می زنی که داره برات یه خاطره باحال تعریف می کنه. اما همین سادگی، یه جورایی گمراه کننده ست.
اگه بعد از خوندن داستان کمی روش مکث کنی، میفهمی که مفاهیم عمیقی توش پنهان شده. انگار سورنتینو یه پیچیدگی رو تو لباس سادگی پیچیده و بهت داده. این ویژگی باعث میشه که آثارش هم برای خواننده عام جذاب باشه و هم برای کسانی که دوست دارن عمیق تر بشن و تحلیل کنن.
نگاه به تنهایی، ترس و پوچی (Absurdity)
تو داستان های سورنتینو، یه جور نگاه خاص به تنهایی، ترس و پوچی وجود داره. شخصیت ها اغلب تو موقعیت هایی قرار می گیرن که تنها هستن و باید با ترس هاشون روبرو بشن، یا با یه واقعیت پوچ و بی معنا دست و پنجه نرم کنن. مثلاً همون داستان عنکبوت که آدم رو از ترس فلج می کنه. این نشون میده که چطور ترس های کوچیک و بزرگی که تو ذهن آدم ها هست، میتونه زندگی شون رو تحت الشعاع قرار بده.
پوچی هم یه مفهوم مهم تو آثارشه. اون نشون میده که زندگی چقدر می تونه غیرمنطقی و بی معنا باشه و چطور آدم ها تو این دنیای پوچ سعی می کنن باهاش کنار بیان. اما همه این مفاهیم رو نه با لحنی فلسفی و خشک، بلکه با یه طنز خاص و همیشگی بیان می کنه که باعث میشه حرفش بهتر به دل آدم بشینه.
نقد و بررسی: نقاط قوت و تمایز
اگه بخوایم از نزدیک نگاهی به نقاط قوت این کتاب و چیزهایی که اونو از بقیه متمایز می کنه بندازیم، باید به چندتا نکته مهم اشاره کنیم.
قدرت داستان گویی و خلاقیت
سورنتینو واقعاً یه استاد قصه گوییه. می تونه با یه ایده خیلی ساده شروع کنه و بعد یه دنیا ازش بسازه که تا حالا تو مخیله هیچ کس نگنجیده. اونقدر خلاقه که هر داستان یه موقعیت کاملاً نوآورانه و غیرمنتظره داره. هر کدوم از داستان هاش مثل یه پازل کوچیک می مونه که تو رو درگیر خودش می کنه و دوست داری ببینی آخرش چطور حل میشه. این خلاقیت باعث میشه که وقتی کتاب رو دستت می گیری، نتونی زمین بذاریش.
مهارت در پایان بندی ها
یکی از هنرهای دیگه سورنتینو، پایان بندی داستان هاشه. اون یه جورایی استاد شوک پایان داستانه! خیلی وقت ها پایان هاش همزمان بامزه، شوکه کننده و تأثیرگذارن. جوری که بعد از تموم شدن داستان، تا مدت ها تو ذهنت می مونن و بهش فکر می کنی. بعضی وقتا یه پایان باز و عجیب داره که تو رو وادار می کنه بهش فکر کنی و یه جورایی خودت برای خودت پایانش رو بسازی. این مهارت تو پایان بندی، جذابیت داستان هاش رو چند برابر می کنه.
نقش ترجمه محمدرضا فرزاد
واقعاً باید یه تشکر ویژه از آقای محمدرضا فرزاد، مترجم کاربلد این کتاب، داشته باشیم. ترجمه یه کتاب طنز کار هر کسی نیست، چون باید بتونی اون حس و حال و ظرافت های طنز نویسنده رو به زبانی دیگه منتقل کنی. آقای فرزاد این کار رو به بهترین شکل ممکن انجام داده.
زبان ترجمه شده اونقدر روان و شیرینه که وقتی داری می خونی، حس نمی کنی داری یه متن ترجمه شده رو می خونی. انگار کتاب از اول به فارسی نوشته شده. این خودش یه هنر بزرگه و نشون میده که چقدر روی این کار دقت و انرژی گذاشته. اگه ترجمه خوب نبود، شاید این طنز و این حس عجیب و غریب به این خوبی به ما منتقل نمی شد.
نظرات منتقدان برجسته و خوانندگان
این کتاب حسابی مورد توجه منتقدان و خواننده ها قرار گرفته. مثلاً گودریدز در موردش میگه: «اگر به دنبال داستان هایی کوتاه همراه با طنز تلخ هستید، این کتاب از فرناندو سورنتینو را بخوانید.». و وقتی نظرات کاربران رو تو پلتفرم هایی مثل ایران کتاب یا گودریدز می خونی، می بینی که چقدر همه ازش تعریف کردن.
خیلی ها میگن: خیلی بامزه و باحال بود، من صوتیش رو با صدای رضا بهبودی شنیدم و خیلی کیف داد، از داستان اولش، سرگذشت بدبوی آنتولین بسیار بسیار خوشم اومد و کلی هم باهاش خندیدم. این نشون میده که این کتاب واقعاً تونسته دل خیلی ها رو ببره و تجربه ای خاص براشون رقم بزنه.
مقایسه با نویسندگان مشابه
شاید وقتی اسم طنز و سوررئالیسم میاد، یاد نویسنده هایی مثل کافکا، بورخس یا حتی مارکز بیفتیم. سورنتینو هم یه جورایی با اونا تو یه ژانر مشترک قرار می گیره، خصوصاً تو خلق موقعیت های پوچ و غیرمنطقی که آدم ها توشون گیر می کنن. اما تفاوت اصلیش اینجاست که سورنتینو این مفاهیم رو با یه طنز خیلی صریح تر و مستقیم تر بیان می کنه.
برخلاف کافکا که فضای آثارش اغلب تاریک و آزاردهنده است، سورنتینو حتی تو اوج پوچی هم یه لبخند به لب آدم میاره. یا با بورخس که بیشتر روی فلسفه و متافیزیک تمرکز داره، سورنتینو بیشتر به جنبه های انسانی و روانشناختی مسائل می پردازه. خلاصه که فرناندو سورنتینو با وجود شباهت ها، صدای منحصر به فرد خودشو داره و تجربه ای کاملاً جدید رو به خواننده میده.
چرا این کتاب را باید بخوانیم؟
خب، حالا میرسیم به سوال اصلی: چرا اصلاً باید این کتاب رو بخونیم؟ جدا از اینکه یه سرگرمی عالیه و کلی می خندونتت، خوندن این کتاب چند تا دلیل دیگه هم داره که حسابی وسوسه ت می کنه.
اول از همه اینکه، این کتاب دیدگاهت رو نسبت به زندگی عوض می کنه. بهت یادآوری می کنه که چقدر میشه به مسائل از یه زاویه متفاوت نگاه کرد، حتی به مشکلات و ترس ها. سورنتینو نشون میده که چطور میشه تو دل پوچی و بی منطقی هم زیبایی و طنز پیدا کرد. این خودش یه درس بزرگه تو زندگی که خیلی به دردت می خوره.
دوم اینکه، این کتاب یه تمرین عالی برای ذهن و تخیل توئه. داستان هاش اونقدر خلاقانه و غیرمنتظره ان که مجبورت می کنن خارج از چارچوب های فکری معمولت فکر کنی. این یه جور ورزش برای مغزه که باعث میشه خلاقیتت بیشتر بشه و بتونی چیزها رو از دید جدیدی ببینی.
سوم اینکه، اگه تو هم مثل من عاشق داستان های کوتاهی، این کتاب برات یه گنجینه است. هر داستان یه دنیای جداگانه داره و می تونی تو یه فرصت کوتاه یه قصه کامل رو بخونی و لذت ببری.
و در آخر، اگه دنبال یه کتابی هستی که هم بخندونتت و هم به فکر فرو ببرتت، این کتاب بهترین انتخابه. طنز تلخ و جذابش تا مدت ها تو ذهنت می مونه و بارها به اون موقعیت های بامزه و عجیب فکر می کنی.
پس اگه تو:
- علاقه مند به ادبیات آمریکای لاتین و داستان های کوتاه هستی.
- دنبال کتاب های طنز، فانتزی، سوررئال و گاهی طنز سیاه می گردی.
- دوست داری با یه نویسنده خاص و خلاق آشنا بشی.
- یا حتی اگه کتاب رو خوندی و دوست داری یه بار دیگه تو ذهنت مرورش کنی و تحلیل های عمیق تری بخونی،
این کتاب واقعاً برای تو نوشته شده!
بخشی برای چشیدن: گزیده ای از کتاب
حالا که این همه از این کتاب گفتیم، بهتره یه تیکه کوچولو ازش رو بخونیم تا مزه اش زیر دندونتون بیاد و ببینید دقیقاً با چه نوع طنزی طرف هستید. این بخش از داستان سرگذشت بدبوی آنتولین انتخاب شده که یکی از معروف ترین داستان های این مجموعه است و شروعی حسابی کوبنده داره:
«وای که چقدر از این آنتولین متنفرم! آنقدر از این یارو متنفرم که سه بار سعی کرده ام بکشمش، و هر سه بار هم موفق نشده ام. اگر بخواهم به زبان تمثیل متوسل شوم، باید بگویم آنتولین مظهر کثیفی است. نقداً به این حکم بسنده کنم که آنتولین چرک ترین و هپلی ترین موجود روی زمین است.»
فکر کنم همین چند جمله کافیه تا بفهمید با چه کتابی روبرو هستید، مگه نه؟ یه شروع بی پرده و عجیب، پر از حس تنفر که بعداً به یه موقعیت طنز و گروتسک تبدیل میشه. این فقط یه نمونه کوچیک از اون دنیاهای عجیبیه که سورنتینو براتون ساخته.
نظرات خوانندگان
همونطور که گفتم، این کتاب حسابی بین خواننده ها محبوب شده و بازخوردهای خیلی مثبتی گرفته. خیلی ها ازش به عنوان یه کتاب بامزه و باحال یاد کردن که تونسته کلی خنده به لبشون بیاره. تجربه شنیدن نسخه صوتیش هم با صدای رضا بهبودی، مورد استقبال قرار گرفته و خیلی ها میگن خیلی کیف داده.
این حجم از رضایت و تعریف و تمجید، خودش بهترین دلیل برای خوندن این کتابه. وقتی این همه آدم از یه کتاب لذت بردن، حتماً یه چیزی داره که اینقدر خاصه.
نتیجه گیری: چتری بر سر دنیای روزمره
خلاصه کلام اینکه، کتاب «مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم» اثر فرناندو سورنتینو، نه فقط یه مجموعه داستان کوتاه، بلکه یه تجربه ادبی بی نظیره. این کتاب مثل همون چتری می مونه که تو اسمش هست؛ یه چتر عجیب و غریب که گاهی باهاش می کوبن تو سرت و گاهی هم ازت در برابر بارون روزمرگی ها محافظت می کنه.
سورنتینو با طنز تلخ، فانتزی بی حد و مرز و نگاه عمیقش به پوچی های زندگی، یه دنیای منحصر به فرد خلق کرده که همزمان خندونتت و به فکر فرو می برتت. ترجمه عالی محمدرضا فرزاد هم این تجربه رو برای ما فارسی زبان ها کامل تر کرده. پس اگه دنبال یه کتابی هستی که مغزت رو قلقلک بده، روحت رو تازه کنه و تا مدت ها تو ذهنت بمونه، حتماً این چتر رو باز کن و شیرجه بزن تو دنیای فرناندو سورنتینو. پشیمون نمیشی!
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم"، کلیک کنید.