خلاصه کتاب دست سرنوشت – اثر معصومه ملاک زاده

خلاصه کتاب دست سرنوشت ( نویسنده معصومه ملاک زاده )
خلاصه کتاب دست سرنوشت اثر معصومه ملاک زاده، قصه تلخ اما پرامید زندگی خانواده ای رو روایت می کنه که با مرگ ناگهانی مادر، ورق زندگیشون برمی گرده. این رمان نشون می ده چطور میشه در دل غم و چالش های بزرگ، با تکیه بر امید، اراده و عشق خانواده، از نو ساخت و بال و پر گرفت. یه داستان از دل واقعیت های زندگی ایرانی که تقدیر رو به چالش می کشه.
تاحالا شده فکر کنید زندگی چقدر می تونه غیرقابل پیش بینی باشه؟ یه روز همه چی سر جای خودشه و روز بعد، یه اتفاق کوچیک یا بزرگ، کلاً مسیر قصه رو عوض می کنه. کتاب دست سرنوشت نوشته معصومه ملاک زاده دقیقاً درباره همین پیچ و خم های زندگیه. این رمان، یه جورایی آینه زندگی خیلی از ماهاست؛ پر از فراز و نشیب، شادی و غم، امید و ناامیدی. قراره تو این مقاله، یه گشت و گذار حسابی تو دنیای دست سرنوشت داشته باشیم؛ از قصه اصلیش گرفته تا شخصیت های دوست داشتنی و پیام های عمیقی که لای کلمه هاش پنهان شده. پس آماده باشید برای یه سفر شیرین و پرمعنا به دنیای این رمان دلنشین.
معصومه ملاک زاده: نویسنده ای از جنس واقعیت
قبل از اینکه شیرجه بزنیم تو دل داستان خلاصه کتاب دست سرنوشت، بد نیست یه کم با خود نویسنده، خانم معصومه ملاک زاده آشنا بشیم. ایشون یکی از نویسنده های خوش قلم ایرانه که قلمش خیلی به دل خواننده می شینه. شاید بشه گفت یکی از ویژگی های اصلی کارهای ایشون، واقع گرایی و ملموس بودنشونه. یعنی وقتی داستان هاش رو می خونی، حس می کنی تک تک شخصیت ها رو از نزدیک می شناسی و اتفاقات، دقیقاً همون چیزایی هستن که ممکنه برای خودت یا اطرافیانت پیش بیاد.
معصومه ملاک زاده تو آثارش خیلی خوب می تونه از دل زندگی روزمره و چالش های اجتماعی، داستان های پرمحتوا بیرون بکشه. مثلاً تو همین رمان دست سرنوشت، ایشون سراغ یه موضوعی میره که برای خیلی از خانواده ها اتفاق می افته: از دست دادن عزیز. اما به جای اینکه فقط روی غم و اندوه تمرکز کنه، نشون می ده که چطور میشه از دل همین سختی ها، قوی تر بیرون اومد و زندگی رو دوباره ساخت. سبک نوشتاری ایشون ساده و روانه، بدون پیچیدگی های اضافه. همین باعث میشه بتونی راحت با شخصیت ها ارتباط برقرار کنی و خودت رو جای اونا بذاری. انگار که داری با یه دوست قدیمی گپ می زنی و اون داره قصه زندگیش رو برات تعریف می کنه. برای همین، معرفی کتاب دست سرنوشت همیشه با تعریف از قلم گیرای خانم ملاک زاده همراهه.
خلاصه کامل داستان دست سرنوشت: سفر در میان فراز و نشیب ها
خب، می رسیم به بخش هیجان انگیز قصه! داستان کتاب دست سرنوشت از جایی شروع میشه که یه اتفاق تلخ، زندگی یه خانواده کوچیک و دوست داشتنی رو زیر و رو می کنه. این رمان از زبان یه خواهر روایت میشه؛ خواهری که شاهد تمام سختی ها و تلاش های این خانواده ست و خودش هم یکی از پایه های اصلی برای بقای اوناست. بریم ببینیم چی میشه.
شروع تکان دهنده: وقتی تقدیر گره می اندازد
قصه با یه ضربه بزرگ آغاز میشه: مرگ ناگهانی زن خانواده. این اتفاق مثل یه بمب تو زندگی طاهر، همسرش و تنها پسرشون، ایرج، می ترکه. هرچیزی که تا دیروز یه نظم مشخص داشت، حالا تبدیل به آشفتگی میشه. یهو همه چیز فرق می کنه. جای خالی مادر، نه تنها تو خونه حس میشه، بلکه تو قلب تک تک اعضای خانواده یه زخم عمیق می ذاره. طاهر، مرد خانواده، حالا مونده با بار غم و مسئولیت نگهداری از پسر کوچیکش. اینجاست که می فهمیم عنوان کتاب، دست سرنوشت، بی دلیل انتخاب نشده.
چالش های بعد از فقدان: زندگی بدون مادر
فقدان مادر، فقط یه غم نیست؛ یه کوه مشکلاته که روی دوش طاهر می افته. زندگی بدون حضور زن خونه، سخت و طاقت فرسا میشه. طاهر باید هم با غم خودش کنار بیاد و هم به ایرج کوچولو آرامش بده. علاوه بر این، مشکلات اقتصادی هم شروع میشه. طاهر کار مناسبی پیدا نمی کنه و این فشار، روز به روز بیشتر میشه. خانواده ای که تا دیروز گرم و صمیمی بود، حالا با سایه سنگین غم و مشکلات دست و پنجه نرم می کنه.
نقش پررنگ سیمین (راوی): تکیه گاه خانواده
تو این اوضاع خراب، یه نفر هست که دست این خانواده رو می گیره: خواهر زن فوت شده، یعنی سیمین که راوی قصه هم هست. سیمین، که خودش هم با خواهرش رابطه عمیقی داشته، نمی تونه بی تفاوت باشه و وارد زندگی طاهر و ایرج میشه. اون میشه تکیه گاه این خانواده. از مراقبت از ایرج گرفته تا حمایت های روحی و حتی کمک به طاهر برای پیدا کردن کار. سیمین با عشق و فداکاری، تلاش می کنه جای خالی خواهرش رو تا حدودی برای ایرج پر کنه و نذاره این خانواده از هم بپاشه.
سیمین به میدان می آید: تلاش برای استقلال و بقا
سیمین، فقط یه حامی از دور نیست؛ اون خودش رو کاملاً درگیر زندگی این خانواده می کنه. یه جای قصه، تصمیم می گیره مستقل بشه و خودش برای خودش کاری دست و پا کنه. با کلی سختی و تلاش، می ره سر کار و حتی از درآمد خودش برای جهیزیه و کمک به خانواده اش هم استفاده می کنه. این تصمیم سیمین، نه تنها به خودش یه جور استقلال میده، بلکه نشون میده چطور یه زن می تونه تو شرایط سخت، کمر همت ببنده و برای زندگی بهتر تلاش کنه. این بخش از خلاصه کتاب دست سرنوشت، اهمیت تاب آوری و تلاش فردی رو نشون میده.
«سختی های روزگار از ما انسان هایی سخت می سازد. وقتی ضربه های محکم ما را به رودخانه خروشان زندگی می ا ندازد، همچون یک سنگ کوچک در گذرگاه های پر فراز و نشیب صیقل داده می شویم تا در نهایت به نقطه کمال و بالندگی خود نزدیک گردیم. در واقع ایستادن و راکد ماندن هیچ انسانی را بزرگ و ورزیده نکرده است.»
برخورد با تقدیر و بالندگی: رشد در دل سختی ها
تو طول داستان، شاهد تحولات زیادی تو شخصیت ها هستیم. طاهر یاد می گیره چطور با غم از دست دادن همسرش کنار بیاد و با مسئولیت های جدیدش روبرو بشه. ایرج، با وجود اینکه کوچیکه، تو فضایی پر از عشق و حمایت بزرگ میشه و رفته رفته جای خالی مادر رو حس می کنه، اما با تکیه بر حضور سیمین و پدرش، رشد می کنه. سیمین هم با هر قدمی که برای کمک به این خانواده برمیداره، خودش هم قوی تر میشه و تجربه های جدیدی به دست میاره. اون از یه خواهر غمگین، تبدیل به یه زن مستقل و قدرتمند میشه که می تونه تکیه گاه یه خانواده باشه.
پایان داستان: درس هایی برای زندگی
رمان دست سرنوشت با یه پایان بندی خاص تموم میشه؛ پایانی که شاید کاملاً مشخص نباشه چی میشه، اما حس امید و ادامه زندگی رو به خواننده منتقل می کنه. شخصیت ها با تقدیر خودشون کنار میان و نشون میدن که زندگی، حتی بعد از بزرگترین ضربه ها، باز هم جریان داره. این کتاب بهمون یاد میده که هر اتفاقی که برامون میفته، هر چقدر هم تلخ و سخت، یه درس بزرگه که می تونه ما رو به آدم بهتری تبدیل کنه. این قصه، یه جورایی نوید زندگی جدید رو میده؛ زندگی ای که با قدرت و امید، از دل سختی ها جوونه زده.
شناخت شخصیت های رمان دست سرنوشت: قهرمانان قصه زندگی
یکی از نقاط قوت کتاب دست سرنوشت، شخصیت پردازی های واقعی و ملموسشه. هر کدوم از شخصیت ها، یه بخش از واقعیت های زندگی رو نشون میدن. بیاین با هم نگاهی عمیق تر به قهرمانان این قصه بندازیم.
سیمین (راوی): قلب تپنده داستان
سیمین، خواهر زن فوت شده و راوی اصلی داستانه. اون کسیه که از نزدیک شاهد تمام رنج ها و تلاش های این خانواده ست و خودش هم نقش پررنگی تو کمک به اونا داره. سیمین، نماد ایثار، فداکاری و تاب آوریه. اون با وجود غم از دست دادن خواهرش، خودش رو جمع و جور می کنه و به جای غرق شدن تو اندوه، تبدیل به یه تکیه گاه میشه. تصمیمش برای کار کردن و مستقل شدن، نشون دهنده قدرت درونی و اراده قوی اونه. سیمین، یه جورایی قلب تپنده این داستانه که با عشق و مسئولیت پذیریش، نور امید رو تو دل این خانواده روشن نگه می داره.
طاهر: مردی در کشاکش غم و مسئولیت
طاهر، همسر غمگین و پدر ایرج، تجسم مردییه که یهو با یه بار سنگین مسئولیت و غم روبرو میشه. از دست دادن همسرش، اونو حسابی به هم می ریزه. طاهر باید هم با غم خودش کنار بیاد و هم نذاره پسرش احساس تنهایی کنه. اون با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنه و تلاش می کنه تا دوباره زندگی اش رو سر و سامون بده. تحولات طاهر تو طول داستان، نشون دهنده اینه که چطور یه مرد می تونه تو اوج ناامیدی، به خاطر عزیزانش دوباره بایسته و بجنگه.
ایرج: جوانه امید در دل طوفان
ایرج، پسر کوچولوی داستانه که نمادی از آینده و امیده. اون با وجود اینکه مادرش رو از دست داده، اما به لطف حمایت سیمین و طاهر، تو محیطی پر از عشق و محبت بزرگ میشه. ایرج نشون میده که حتی تو دل بزرگترین مصیبت ها هم میشه جوونه زد و رشد کرد. معصومه ملاک زاده با پرداخت به این شخصیت، می خواد بگه که بچه ها، حتی تو شرایط سخت، قابلیت انطباق و قوی شدن رو دارن.
تحولات روحی و روانی: آینه ای از واقعیت
چیزی که کتاب دست سرنوشت رو جذاب می کنه، عمق روانشناختی شخصیت هاست. هر کدوم از اونا، تو طول داستان، از نظر روحی و روانی تغییر می کنن. غم، اونا رو قوی تر می کنه، مشکلات، اونا رو آبدیده می کنه و عشق، بهشون انگیزه میده تا ادامه بدن. این تحولات، خیلی واقعی و ملموس به تصویر کشیده شده و حس همذات پنداری زیادی تو خواننده ایجاد می کنه. انگار که خودت داری با اونا زندگی می کنی و با هر قدمشون، تو هم رشد می کنی.
پیام های پنهان دست سرنوشت: نبرد تقدیر و امید
رمان دست سرنوشت فقط یه داستان ساده نیست؛ پر از پیام های عمیق و درس های زندگیه که می تونیم ازش یاد بگیریم. موضوع کتاب دست سرنوشت فراتر از یه روایت ساده است و با لایه های پنهانیش، ما رو به فکر فرو می بره. بیاین با هم به بعضی از این پیام ها نگاهی بندازیم.
سرنوشت یا انتخاب: کدام یک پیروز است؟
یکی از مهمترین مضامین این کتاب، بحث تقدیر و اراده انسانه. آیا سرنوشت از پیش نوشته شده یا ما قدرت تغییر اون رو داریم؟ رمان دست سرنوشت نشون می ده که با وجود اتفاقات غیرقابل پیش بینی که خارج از کنترل ما هستن، این انتخاب ها و اراده ماست که مسیر زندگی رو شکل می ده. شخصیت های داستان با تقدیر تلخ خودشون روبرو میشن، اما تسلیم نمیشن و برای ساختن آینده بهتر تلاش می کنن. اینجاست که پیام اصلی رمان دست سرنوشت خودش رو نشون میده: تقدیر شاید یه دست انداز تو جاده زندگی باشه، اما تصمیم برای عبور از اون با ماست.
فقدان و رهایی: سفر در دل سوگ
موضوع از دست دادن و سوگواری، تو این کتاب به صورت خیلی واقعی و تأثیرگذار بررسی شده. چطور میشه با مرگ عزیز کنار اومد؟ این کتاب نشون می ده که سوگواری یه فرآیند زمانبره و هر کس به شیوه خودش باهاش کنار میاد. اما مهم اینه که از این غم، به یه نقطه رهایی برسیم و نذاریم ما رو از پا دربیاره. حضور سیمین به عنوان یه حامی، نشون می ده که چقدر حمایت اطرافیان تو این فرآیند مهمه.
تاب آوری و پایداری: ایستادگی در برابر طوفان
شخصیت های دست سرنوشت نمونه های بارزی از تاب آوری و پایداری هستن. با وجود تمام سختی ها، اونا ناامید نمیشن و با قدرت به راهشون ادامه میدن. سیمین، طاهر و حتی ایرج، هر کدوم به نوعی نشون میدن که میشه در برابر طوفان های زندگی ایستاد و خم به ابرو نیاورد. این رمان یه جورایی یه درس عملیه برای اینکه چطور میشه قوی موند و جنگید.
خانواده: لنگرگاه آرامش در تلاطم زندگی
تحلیل کتاب دست سرنوشت بدون اشاره به نقش پررنگ خانواده ناقصه. تو این رمان، خانواده مثل یه لنگرگاه عمل می کنه که تو تلاطم زندگی، اعضاش رو کنار هم نگه می داره. حمایت سیمین از خانواده خواهرش، نشون دهنده اهمیت روابط عمیق خانوادگیه. تو اوج بحران ها، این خانواده ست که به آدم قدرت میده و نمیذاره تنها بمونه.
جامعه ای در قاب رمان: مسائل روزمره زندگی
معصومه ملاک زاده تو این کتاب، به خوبی از مسائل اجتماعی و اقتصادی زمان خودش هم صحبت می کنه. مشکل پیدا کردن کار، مشکلات مالی و تلاش برای استقلال، همه از واقعیت های جامعه ایرانه که تو این داستان به تصویر کشیده شده. این کتاب نشون می ده که چطور این مسائل می تونن روی زندگی افراد تأثیر بذارن و اونا رو با چالش های جدیدی روبرو کنن.
رشد فردی: هر چالش، یک فرصت
یکی دیگه از پیام های مهم دست سرنوشت اینه که هر چالش و سختی، می تونه یه فرصت برای رشد و خودسازی باشه. شخصیت ها از دل این بحران ها قوی تر و پخته تر بیرون میان. اونا یاد می گیرن که چطور به خودشون متکی باشن، چطور مشکلات رو حل کنن و چطور از اشتباهاتشون درس بگیرن. این کتاب بهمون یادآوری می کنه که زندگی، یه مسیر طولانیه که توش با هر افتادنی، یه چیز جدید یاد می گیریم و با هر بلند شدنی، یه قدم به سمت کمال برمی داریم.
معصومه ملاک زاده و قلمش: سبک روایتی صمیمی
چیزی که باعث میشه رمان اجتماعی ایرانی دست سرنوشت اینقدر دلنشین باشه، سبک نگارش خود معصومه ملاک زاده ست. قلم ایشون یه جور صمیمیت خاصی داره که خواننده رو از همون صفحه اول جذب می کنه. بیاین ببینیم چه ویژگی هایی باعث میشه که این کتاب اینقدر خوب خونده بشه.
روایت اول شخص و تاثیر آن بر همذات پنداری
این رمان با روایت اول شخص (از زبان سیمین، خواهر زن درگذشته) نوشته شده. این نوع روایت باعث میشه که خواننده خیلی راحت با راوی ارتباط برقرار کنه و خودش رو جای اون بذاره. ما تمام اتفاقات رو از دریچه چشم سیمین می بینیم، غم هاش رو حس می کنیم، تلاش هاش رو درک می کنیم و با دغدغه هاش همراه میشیم. این سبک روایت، حس همذات پنداری رو به شدت بالا می بره و باعث میشه داستان واقعی تر و ملموس تر به نظر بیاد.
زبان ساده و روان: پلی به قلب خواننده
خانم ملاک زاده از یه زبان خیلی ساده و روون استفاده می کنه. خبری از کلمات قلمبه سلمبه و جملات پیچیده نیست. همین سادگی تو بیان، باعث میشه مفاهیم عمیق داستان، به راحتی به دل خواننده بشینه. انگار که داری یه قصه رو از زبان یه دوست قدیمی می شنوی که بدون هیچ تکلفی، داره از زندگی و اتفاقاتش برات حرف می زنه.
«به لطف خدا همه چی به خوبی می گذشت دخترم به کلاس اول رفته بود و حال و هوای خاصی داشتم بچه ها خیلی زود به جو مدرسه عادت کردند.»
واقع گرایی و تصویرسازی دقیق
یکی دیگه از قدرت های قلم معصومه ملاک زاده، توانایی ایشون تو تصویرسازی دقیق از فضای داستانه. وقتی کتاب رو می خونی، می تونی خونه، کوچه، محل کار و حتی احساسات شخصیت ها رو به وضوح تو ذهنت مجسم کنی. این واقع گرایی تو توصیف ها، باعث میشه داستان باورپذیرتر بشه و خواننده احساس کنه بخشی از همون دنیاست.
دیالوگ ها و مونولوگ های طبیعی
دیالوگ های بین شخصیت ها و حتی مونولوگ های درونی راوی، خیلی طبیعی و شبیه به گفتار روزمره ست. این دیالوگ ها، نه تنها به پیشبرد داستان کمک می کنه، بلکه به شناخت عمیق تر شخصیت ها و احساساتشون هم منجر میشه. وقتی دیالوگ ها رو می خونی، حس می کنی همین الان داری مکالمات مشابهی رو تو اطراف خودت می شنوی.
پرداخت به جزئیات زندگی روزمره
معصومه ملاک زاده به خوبی به جزئیات زندگی روزمره شخصیت ها می پردازه. از پیدا کردن کار و مشکلاتش گرفته تا جابه جایی خونه، تحصیل بچه ها و خرید جهیزیه. این جزئیات، باعث میشه داستان از یه روایت کلیشه ای فاصله بگیره و به زندگی واقعی نزدیک تر بشه. همین پرداختن به جزئیات، باعث میشه خواننده حس کنه داره یه تیکه از زندگی واقعی رو ورق می زنه.
برش هایی از دست سرنوشت: طعم واقعی قصه
برای اینکه بیشتر با فضای کتاب آشنا بشید، بد نیست نگاهی به چند بخش از کتاب دست سرنوشت بندازیم. این برش ها یه جورایی مثل یه پیش غذا میمونه که شما رو برای خوندن کل کتاب بیشتر ترغیب می کنه:
«روزگار می گذشت: ایرج بزرگ و بزرگتر می شد. طاهر هنوز کار مناسبی پیدا نکرده بود. سیمین خیلی ناراحت بود و غصه می خورد. سیمین تصمیم گرفت دوباره مشغول به کار شود. با توصیه یکی از دوستان اش در تولیدی شروع به کار کرد. زمانی که سر کار می رفت مادرم از ایرج مراقبت می کرد. زمانی هم که من در خانه بودم از او نگهداری می کردم و با او وقت می گذراندم. بسیار به او علاقه مند شده بودم و از صمیم قلب دوستش داشتم.
همگی در خانه رویایی زندگی می کردیم تا اینکه بعد از چند ماه یک روز سیمین به مادرم گفت ما تصمیم داریم خانه ای برای خود اجاره کنیم و مستقل شویم. هرچه طلا دارم میفروشم و مقداری هم پس انداز دارم. ما می توانیم با این پول جایی را اجاره کنیم. مادرم گفت: هر چه صلاح میدانید امیدوارم هر جا هستید شاد و سلامت باشید. طاهر هر روز به دنبال خانه می گشت تا بالاخره منزل مناسبی را اجاره کرد و به آن جا اسباب کشی کردند.
سیمین خیلی خوشحال بود. بعد از چند روز که خوب جابجا شد دوباره سر کار رفت. من با اشتیاق به کار ادامه می دادم و در مقطع ابتدایی تدریس می کردم. هر روز مسافت طولانی را باید طی می کردم تا به محل کار برسم. دو سال در مدرسه پسرانه تدریس کردم تا این که به درخواست خودم به یک مدرسه دخترانه منتقل شدم. من به شاگردان دختر بیشتر علاقه داشتم با این که دخترا خیلی لوس و پرحرف بودند ولی با آن ها راحت تر کار می کردم. با درآمدی که به دست می آوردم برای خودم جهیزیه می خریدم و تا حدی که در توانم بود به خانواده کمک می کردم.»
این بخش ها به خوبی فضای تلاش و چالش های روزمره رو تو این رمان نشون می ده و اینکه چطور شخصیت ها برای بقا و ساختن زندگی بهتر می جنگن. همونطور که می بینید، با یه لحن صمیمی و بدون تکلف، داستان روایت میشه.
دست سرنوشت برای چه کسانی توصیه می شود؟
حالا که با خلاصه کتاب دست سرنوشت، شخصیت ها و پیام هاش آشنا شدید، شاید براتون سوال باشه که این کتاب به درد کی می خوره؟ راستش رو بخواهید، این رمان برای طیف وسیعی از خواننده ها می تونه جذاب باشه:
- علاقمندان به رمان های اجتماعی و خانوادگی: اگر از اون دسته آدم هایی هستید که از خوندن داستان هایی با مضامین خانوادگی، مشکلات اجتماعی و روابط انسانی عمیق لذت می برید، دست سرنوشت حسابی به دلتون می شینه.
- کسانی که دنبال داستان های الهام بخش هستن: این کتاب پر از درس هاییه درباره امید، تاب آوری و جنگیدن برای زندگی. اگه دنبال یه داستان هستید که بهتون انگیزه بده و نشون بده چطور میشه از دل سختی ها، قوی تر بیرون اومد، حتماً سراغ این کتاب برید.
- طرفداران قلم معصومه ملاک زاده: اگه قبلاً از کارهای این نویسنده خوشتون اومده، دست سرنوشت همون چیزیه که انتظار دارید. قلم روان و ملموس ایشون تو این رمان هم به خوبی خودشو نشون می ده.
- افرادی که به دنبال تحلیل عمیق هستن: با وجود سادگی ظاهر، این کتاب لایه های معنایی عمیقی داره که برای دانشجویان ادبیات یا کسانی که دنبال نقد کتاب دست سرنوشت هستن، می تونه جذاب باشه.
- همه ی اونایی که یه داستان از جنس زندگی می خوان: این کتاب یه جورایی آینه زندگی خودمونه. با چالش هاش آشنا میشیم، با قهرمان هاش همراه میشیم و در نهایت، با یه حس خوب و امیدبخش کتاب رو می بندیم.
خلاصه که، اگه دوست دارید تو دنیایی از احساسات واقعی غرق بشید، از خوندن یه قصه ملموس لذت ببرید و از دلش درس های جدیدی برای زندگی پیدا کنید، حتماً معصومه ملاک زاده دست سرنوشت رو از دست ندید.
جمع بندی: کلام آخر درباره دست سرنوشت
خب، رسیدیم به ایستگاه آخر سفرمون تو دنیای دست سرنوشت نوشته معصومه ملاک زاده. همونطور که دیدیم، این کتاب فقط یه داستان از دل یه خانواده نیست؛ یه نقشه راهه برای نشون دادن قدرت انسان تو مواجهه با تقدیر. از دست دادن عزیز، مشکلات مالی و چالش های زندگی، همه و همه چیزایی هستن که شاید برای خیلی از ماها هم پیش اومده باشه.
دست سرنوشت بهمون یادآوری می کنه که حتی تو اوج تاریکی و ناامیدی، میشه نور امید رو پیدا کرد. با تکیه بر عشق خانواده، اراده قوی و تاب آوری، میشه از هر طوفانی جون سالم به در برد و زندگی رو دوباره از نو ساخت. این رمان نشون می ده که تقدیر شاید یه دست انداز تو جاده باشه، اما این ما هستیم که تصمیم می گیریم چطور از اون عبور کنیم و به راهمون ادامه بدیم.
این کتاب یه انتخاب عالی برای کساییه که دنبال یه داستان واقعی و ملموس هستن؛ داستانی که هم به دل میشینه و هم به فکر وا میداره. اگه دوست دارید تجربه ای عمیق تر و کامل تر از این سفر پرفراز و نشیب داشته باشید، بهتون پیشنهاد می کنم حتماً نسخه کامل کتاب رو بخونید. مطمئنم که از هر صفحه اش درس های تازه ای برای خودتون پیدا می کنید و شاید حتی این رمان، یه نگاه جدید به زندگی بهتون بده. شما هم حتماً نظر خودتون رو در مورد خلاصه کتاب دست سرنوشت ( نویسنده معصومه ملاک زاده ) با ما به اشتراک بذارید.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب دست سرنوشت – اثر معصومه ملاک زاده" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب دست سرنوشت – اثر معصومه ملاک زاده"، کلیک کنید.